شربت سینه
 
 
 
....
شربت سینه
ارسال شده در دو شنبه 17 / 4 / 1391برچسب:, - 23

مادری، در هفته دو بار به داروخانه واقع در یک مرکز درمانی مراجعه می کرد و با اصرارتقاضای دریافت رایگان شیشه شربت سینه برای فرزند بیمارش را می کرد ، چندین بار هم توانست دارو را تهیه کند اما تکرار ماجرا باعث مشکوک شدن دکتر داروخانه شد.
یک روز که مادر برای دریافت شربت سینه به داروخانه آمده بود، دیگر دکتر داروخانه به او شک کرد و این شک منجر شد تا خود دکتر شخصا به دنبال زن بی افتد (البته مخفیانه) ، دکتر همچنان به دنبال آن مادر بود تا نهایتا آن مادر وارد یک خانه قدیمی و فرسوده شد.
دکتر داروخانه از شدت کنجکاوی که داشت نتوانست جلوی خودش را بگیرد و از دیوار آن خانه بالا رفت(تا حدی که فقط داخل حیاط را ببیند)...
اشک در چشمانش حلقه زد و با ناراحتی فراوان به داروخانه برگشت ..
او دیده بود که آن مادر شربت سینه را با کمی نان به عنوان مربا به فرزندش می دهد



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نويسنده مروارید